- پهلو گرفتن
- پهلو گرفتن کشتی. بساحل پیوستن آن بکرانه آمدن آن: کشتی خاص خلیفه پو گرفت در کران اندر زمان پهلو گرفت. (دهخدا)
معنی پهلو گرفتن - جستجوی لغت در جدول جو
- پهلو گرفتن
- کنار گرفتن
در ساحل ایستادن و لنگر انداختن کشتی
- پهلو گرفتن
- пришвартовываться
- پهلو گرفتن
- anlegen
- پهلو گرفتن
- пришвартовуватися
- پهلو گرفتن
- cumować
- پهلو گرفتن
- atracar
- پهلو گرفتن
- attraccare
- پهلو گرفتن
- atracar
- پهلو گرفتن
- accoster
- پهلو گرفتن
- aanmeren
- پهلو گرفتن
- เทียบท่า
- پهلو گرفتن
- berlabuh
- پهلو گرفتن
- लंगर डालना
- پهلو گرفتن
- kufika bandarini
- پهلو گرفتن
- নোঙর ফেলা
- پهلو گرفتن
- لنگر ڈالنا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مولیدن
شعله ور شدن، مشتعل شدن، اشتعال
گرفته شدن راه گلو گیر کردن چیز در گلو، دچار رنج و الم و غصه شدن، گرفتن و فشار دادن گلوی انسان یا جانوری را، دچار رنج والم کردن
получить наличные
Bargeld bekommen
зняти готівку
wypłacić gotówkę